بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دختر دوست داشتني ما

ادامه ي خاطرات عيد 93

سلام دختر عزيزم خوبي خوشگلم؟ الهي من فدات بشم كه هر روز بهت وابسته تر ميشم و اداره اومدن خيييلي خيلي سخت تر.از بس كه زبون مي ريزي و دلمو آب مي كني مخصوصا دل باباتو كه حسابي برات غش ميره.تو سال جديد خيلي تنبل شدم اونم به خاطر فشار كاري تو اداره ست. سعي مي كنم از اين به بعد بيشتر ازت بنويسم عزيز دلم.تا روز دوم فروردين شيطنتهات رو نوشتم از اون به بعدش كه تا 4 فروردين بابايي پيشمون و بعد برگشت تهران من و شما هم باخاله ها تا نصف شب بيدار بوديم و بعدشم تا لنگ ظهر مي خوابيديم.طوري كه عملا صبح نداشتيم!!!! خلاصه تا نهم حسابي مهموني رفتيم و خوش گذشت و كل فاميل كه از صحبت نكردنت و خجالتي بودنت حرف مي زدن از تعجب شاخ درآوردن !! چون حسابي ...
6 ارديبهشت 1393
1